خیلی سخته، سخته وقتی همکارت باهات بد حرف میزنه با اینکه زبونشو داری برینی بهش و داد و بیداد کنی ولی این کار رو نکنی، وقتی میتونی غیبت کنی پیش همکارات و دوستات و مطمئنی اونا هم طرفتو میگیرن این کار رو نکنی، سخته که اگه این اتفاق رو واسه دوستات تعریف کنی و بگی فلانی این کار رو کرد و من سکوت کردم میدونی که اونا با تعجب نگات میکنن و میگن اسکلی؟! چرا نزدی دهنشو صاف کنی؟! میدونی؟ اونی که بهم انرژی و قدرت میده که سکوت کنم و آروم باشم فکر کردن به یه جمله س:
لاحول ولا قوة الا بالله!میدونی ینی چی؟ بذار توضیح بدم!لا حول
ولاقوة الا بالله ینی هیچ نیرویی نیست الا چیزی که خدا بخواد!نه اینکه نیروهای دیگه ای هستن اما ضعیف ترن! نه اینکه نیروی خدا هست اما گاهی هست و گاهی نیست! نه اینکه نیروی خدا هست اما مستقل از نیروی خدا بقیه هم کار خودشونو میکنن! نه! ینی هیچ نیرویی نیست الا بالله!وقتی به این فکر میکنم (و به درستیش اطمینان صددرصد دارم) دیگه از اینکه همکارم باهام بد حرف بزنه نباید دلخور بشم، چون توی ذهنم اونقدر کوچیک و حقیره که ارزش اینو نداره که روز منو خراب کنه، که بخوام در مقابل منم صدامو بالا ببرم و بتوپم بهش و سعی کنم حقشو کف دستش بذارم، (البته در یه مواقعی باید با طرف مقابل برخورد کنی و جلوشو بگیری تا جلوتر نره، اما این مورد جز اون موارد نیست، چون اگه منم باهاش همراه میشدم و دعوا میکردم میشدم یکی عین خودش)، حقی از من نخورد که بخوام حقم رو پس بگیرم، (وگرنه باید میگرفتم)، فقط باهام بد حرف زد، پس تا جایی که تونستم حرفی نزدم و سعی کردم ماجرا تموم شه، میدونی، الان احساس میکنم بزرگتر از اونم، احساس آرامش دارم در صورتی که قبلا خیلی وقتا توی همچین موقعیتی احساس سرخوردگی، اعصاب خوردی، و احمق بودن اختلاف...
ادامه مطلبما را در سایت اختلاف دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : khateratesarabanoo بازدید : 39 تاريخ : پنجشنبه 12 مرداد 1402 ساعت: 13:46